فیلم A perfect world

فیلمهایی که برایشان گریه کردم: A Perfect World

خیلی خیلی وقت بود که برای فیلمی گریه نکرده بودم که خب دلیل اصلیش اینه که این روزها خیلی کمتر فیلم می بینم. فیلم A Perfect World ساخته سال 1993 هست و یک فیلم خیلی معمولی و متوسط هست. اما سکانس پایانی فیلم بسیار تاثیر گذار بود و اشک من

Continue reading
فیلم Safe Haven

فیلمهایی که برایشان گریه کردم: Safe Haven

توی پست قبلی نقد فیلم Safe Haven رو نوشتم. سکانس آخر فیلم که نامه همسر فوت شده به کیتی خونده میشه.   داغون می کنه این صحنه. تک تک کلمات و جملات نامه عالی و بدون نقص و سر جای خودشون هستند. نهایت عشق رو میشه در این نامه دید.

Continue reading
پوستر فیلم پرچم های پدران ما

فیلمهایی که برایشان گریه کردم: The Flags of our Fathers

به یاد ندارم سر هیچ فیلمی این قدر زیاد اشک ریخته باشم. کلا سکانسهایی که راجع به فرمانده گروهان شون مایک بود. سکانسی که سرباز سرخ پوست در مراسم بزرگداشت، مادر مایک رو بغل می کنه. داغون می کنه این سکانس. یه سرباز خالصانه جلوی مادر دوستش که داغ تر

Continue reading
فیلم سه احمق

فیلمهایی که برایشان گریه کردم: 3Idiots

بی تردید بیشترین فیلمی که در تمام عمرم سرش اشک ریختم این فیلم 3Idiots بوده. اولین سکانسش که گریه کردم سکانسی بود که راجو در بیمارستان در کما بود و دو دوستش برای بهبودی و به هوش اوردنش همه کاری می کردن. مرتبه دوم صحنه ای بود که راجو روی ویلچر

Continue reading

فیلمهایی که برایشان گریه کردم: هوش مصنوعی

کلیه صحنه هایی که پسر روبات به دنبال مادرشه (مادر انسانیش) و بودن با مادرشو آرزو می کنه. عشق به مادر عجب عشق جاودانه ایه! این فیلم بهترین فیلمیه که عشق به مادر رو نشون میده. اشک بارها از چشمهام جاری شد. بارها وقتی پسر روبات با همه وجود دنبال

Continue reading

فیلمهایی که برایشان گریه کردم: جاسوس بازی

سکانسی که تام بیشاپ (برد پیت) و نامزدش از زندان آزاد شدند و سوار هلیکوپتر جدا در حال بازگشت به خانه هستند. و با موسیقی عالی و حزن انگیز ، به هم نگاه می کنند. موسیقی این سکانس دیوانه کنندست. برد با چهره معصومیت و مظلومش نجات پیدا کرده و

Continue reading

فیلمهایی که برایشان گریه کردم: Prisoners

سکانسی که کاراگاه (جیک جیلنهال) از سرش در حال خونریزی است و در حال رانندگی با عجله بسیار به طرف بیمارستان است و آنا (دختر بچه گروگان گرفته شده بوده) مسموم و از حال رفته صندلی عقب ماشین است. اوج استرس و غم و التماس را در چهره جیک می بینیم

Continue reading

فیلمهایی که برایشان گریه کردم: Downfall

سکانسی که مسئول وقت آلمان نازی از پشت رادیو دستور تسلیم آلمان را اعلام می کند و ماشین حامل بلندگوی رادیو در خیابان های ویرانه شهر می رود و پیام را در سطح شهر پخش می کند و پسر نوجوان آلمانی به دنبال ماشین حامل بلندگو می دود و فرمان

Continue reading

فیلمهایی که برایشان گریه کردم

خب فیلمهای من بچه های منن و شادترین و غمگین ترین لحظاتم رو با فیلمها سپری کردم. در یه سلسله پست می خوام فیلمهایی ک اشکمو موقع تماشاشون در اوردن (اشک واقعی و فیزیکی) و براشون گریه کردم رو معرفی کنم. مختصر و مفید می خوام بنویسم و هر فیلم

Continue reading