وبسایت شخصی بابک بدریان

از امیر قادری: ضد توسعه و تکنولوژی بودن در ایران

کافه سینما-امیر قادری: فرارسیدن ماه رمضان امسال، و تبلیغ‌ها و برخوردهای همیشگی، بیش از هر چیز این نکته را به ذهنم می‌آورد که چطور همیشه از تکنولوژی و مفهوم پیشرفت ترسیده‌ایم. چه از سوی طیف روشنفکر و چه طیف موسوم به ارزشی. هر چند که جامعه ایران، مثل هر کشور دیگری در دنیا، با وجود همه موانع به این سمت می‌رود، و بالاخره هم خواهد رفت. به درک ما از مفهوم زیبایی و پاکی و معصومیت در برنامه‌های ماه رمضان توجه کنید: تصاویری از آبی آسمان و بازگشت به محیط روستا و کوه و دشت. عوض تشویق به توسعه و پیشرفت و آموختن. همیشه از منظره شهر و خانه‌هایش در برابر روستا، می‌ترسیم. همان طور که مثلا محصولات سینمایی ما، در سه دهه گذشته، اغلب درباره تزلزل اخلاق در محیط شهر، مناسبات فاسد میان شهروندان، و آپارتمان‌ها و خانه‌هایی بوده‌اند که هر کدام مبدا و منشا ترس و درگیری و دروغ هستند.
به ابزارها و تقسیم‌بندی‌های نقد فیلم‌مان دقت کنید. چند هفته پیش در این باره صحبت کردیم که چگونه در ارزش‌گذاری‌های تاریخی، نمایش پوچی و مرگ، و شکنندگی رویا، در ذات خود، و نه به دلیل پرداخت هنری و پیچیدگی‌های ذهنی مولف در این مسیر، به خودی خود یک ارزش تلقی شده است. و البته همین اتفاق درباره پیشرفت‌های تکنولوژیک و مفهوم پیشرفت اتفاق افتاده است. در ادبیات نقد فیلم ما، نمایش شکنندگی روابط در شهر، و ساختن تصویری از هیولای شهر در برابر پاکی موجود در آسمان و دشت و روستا، یک امتیاز برای فیلم تلقی شده است: این که چطور مثلا یک خانواده در مسیر صنعتی شدن یک کشور، از هم می‌پاشد و به باد می‌رود.
با این مضامین البته می‌شود فیلم‌های خوبی ساخت و آثار درستی تولید کرد. اما این که وجود مضمون نمایش سیاهی و پلیدی شهر، و مثلا از هم پاشیدن یک خانواده در مسیر صنعتی شدن و پیشرفت، در برابر جهت‌گیری مثبت نسبت به این مسیر، به خودی خود یک امتیاز تلقی ‌شود، ناجور است. و این که تنها گفتمان ارزشی و روشنفکری ما همین باشد. همان طور که درک ما از پاکی و تبرک ماه رمضان، در تبلیغ‌های مسلط بر جامعه در این روزها، به حاشیه شهر رفتن و از شاهراه تکنولوژی دور شدن و خلوت گزیدن است.
یک نشانه جالب برای این بحث، فهرست برنامه‌های تولید شده در ماه رمضان برای شبکه “آموزش” صدا و سیماست. که البته در طول سال هم برنامه‌های اصلی این شبکه به حساب می‌آیند: رادیو هفت، قند پهلو و مشاعره. بسیار گویاست که فرهنگ رسمی ارزشی و روشنفکرانه ما، برای شبکه آموزش هم ترکیبی از قصه‌های مادربزرگ و بازی‌های کلامی سال‌ها قبل را تدارک می‌بیند. با مسابقه طنزی که مجری‌اش و روند برنامه و سوال‌ها، قرار است بینندگان را یاد نشریات طنز دهه ۱۳۶۰ بیندازد. با چاشنی همان نوع انتقاد از تکنولوژی و بروکراسی و زندگی شهری. و برنامه رادیو هفت که قرار است جایگزینی باشد برای نمونه شنیداری سال‌ها قبل‌اش برای آخر شب‌ها؛ با تصنیف‌‌های قدیمی، و داستان‌های نوستالژیک و انار و هندوانه. برنامه مشاعره و حوزه و دامنه شعرهای انتخابی‌اش هم که معلوم است از چه قرار است. تکرار می‌کنم جالب است که برنامه‌های اصلی شبکه “آموزش” صدا و سیما از این قرار است و نه شبکه‌ای به نام “خاطره‌ها” یا همچین چیزی!
اما همان طور که گفتم، این درک نارسا و بهت و ترس، نسبت به تکنولوژی و مفهوم پیشرفت و توسعه در میان نخبه‌های دوران قدیم، با آن چه واقعا در زیر پوست جامعه امروز قرار دارد و آماده یافتن مسیرهایی برای رواج و گسترش است، بسیار تفاوت دارد. مسیر حرکت بشر به سوی علم و فن‌آوری و توسعه، برای فراتر بردن قدرت انسانی، مشخص و معلوم است. داریم درباره موانع بحث می‌کنیم و نشانی غلط دادن برای جلوگیری از حرکت مردم کشورمان، متاسفانه در لباس موجه ارزشی و روشنفکری.
ماه رمضان پر از علم و توسعه و پیشرفتی را، در دل شهرهای رو به گسترش‌مان، برای شما آرزو می‌کنم.

 


منتشر شده

در

,

توسط

برچسب‌ها:

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *