وبسایت شخصی بابک بدریان

دسته: فیلم و سینما

  • نقد فیلم Hobbit: an Unexpected Journey

    نقد فیلم Hobbit: an Unexpected Journey

    بلاخره بعد 1-2 سال قسمت شد فیلم هابیت 1 رو ببینم! در یک کلام این فیلم Hobbit: an Unexpected Journey عالی بود! من به شخصه به سه گانه ارباب حلقه ها اثر جاودانه پیتر جکسون خیلی علاقه مندم و منتظر یک اثر خوب دیگر از این کارگردان بودم که همین طور هم شد.  با اینکه فیلم…

  • ف م م: The Devil Wears Prada

    ف م م: The Devil Wears Prada

    قبلا در این پست راجب فیلم The Devil Wears Prada نوشتم. خ فیلم شاد و پرانرژی ایه. و برای اولین بار نظر منو نسبت به مد و فشن تغییر داد. خب کاراکتر اندی (آنا هاتاوی) کلا شخصیت مورد علاقه منه. یه دختر خیلی پرانرژی و با انگیزه و باهوش و با پشتکار و مستقل و البته…

  • فیلمهایی که برایشان گریه کردم: هوش مصنوعی

    فیلمهایی که برایشان گریه کردم: هوش مصنوعی

    کلیه صحنه هایی که پسر روبات به دنبال مادرشه (مادر انسانیش) و بودن با مادرشو آرزو می کنه. عشق به مادر عجب عشق جاودانه ایه! این فیلم بهترین فیلمیه که عشق به مادر رو نشون میده. اشک بارها از چشمهام جاری شد. بارها وقتی پسر روبات با همه وجود دنبال مادرشه و عشق به مادر…

  • فیلمهایی که برایشان گریه کردم: جاسوس بازی

    فیلمهایی که برایشان گریه کردم: جاسوس بازی

    سکانسی که تام بیشاپ (برد پیت) و نامزدش از زندان آزاد شدند و سوار هلیکوپتر جدا در حال بازگشت به خانه هستند. و با موسیقی عالی و حزن انگیز ، به هم نگاه می کنند. موسیقی این سکانس دیوانه کنندست. برد با چهره معصومیت و مظلومش نجات پیدا کرده و به عشقش رسیده و دوست…

  • فیلمهایی که برایشان گریه کردم: Prisoners

    فیلمهایی که برایشان گریه کردم: Prisoners

    سکانسی که کاراگاه (جیک جیلنهال) از سرش در حال خونریزی است و در حال رانندگی با عجله بسیار به طرف بیمارستان است و آنا (دختر بچه گروگان گرفته شده بوده) مسموم و از حال رفته صندلی عقب ماشین است. اوج استرس و غم و التماس را در چهره جیک می بینیم ک عاجزانه التماس میکنه آنا…

  • فیلمهایی که برایشان گریه کردم: Downfall

    فیلمهایی که برایشان گریه کردم: Downfall

    سکانسی که مسئول وقت آلمان نازی از پشت رادیو دستور تسلیم آلمان را اعلام می کند و ماشین حامل بلندگوی رادیو در خیابان های ویرانه شهر می رود و پیام را در سطح شهر پخش می کند و پسر نوجوان آلمانی به دنبال ماشین حامل بلندگو می دود و فرمان تسلیم را می شوند. مبارز…

  • فیلمهایی که برایشان گریه کردم

    فیلمهایی که برایشان گریه کردم

    خب فیلمهای من بچه های منن و شادترین و غمگین ترین لحظاتم رو با فیلمها سپری کردم. در یه سلسله پست می خوام فیلمهایی ک اشکمو موقع تماشاشون در اوردن (اشک واقعی و فیزیکی) و براشون گریه کردم رو معرفی کنم. مختصر و مفید می خوام بنویسم و هر فیلم فقط 2 پاراگراف باید باشه.…

  • ف م م: آقا و خانم اسمیت

    ف م م: آقا و خانم اسمیت

    اولین فیلمی بود ک بدون سانسور و زبان اصلی گرفتمش. اینو چون زمان خ.ب. بود و زیاد فیلم و سرگرمی نداشتم بینهایت بار دیدمش. از صمیم قلبم عاشق این فیلم و زوج اسمیتم. داستان فیلمش فوق العاده خلاقانه ست و حرف نداره. با این فیلم خ علاقه مند به برد پیت شدم. شور و هیجان…

  • من و Breaking Bad

    من و Breaking Bad

    سریال Breaking Bad رو هر 5 فصلشو پاییز و زمستون 92 دیدم. خوب یادمه فصل 4 شو دقیقا روزهایی که اصفهان برف سنگین اومده بود دیدم و چقدرم حال داد. فصل یکش رو اصلا حال نکردم و جذاب نبود. فصل 2 اش خب خیلی جذاب شد و جذبم کرد واقعا باهاش حال کردم. فصل سومش کمی…

  • من و Orange is the New Black

    من و Orange is the New Black

    تنها و تنها سریالی که از تموم شدن قسمتهاش ناراحت میشدم و استرس داشتم فصل 1 این سریال Orange is the New Black بود. همه سریالها رو ک دیدم مدال مشتاق این بودم ک زودتر اون فصلش یا کل جریان تموم بشه ک برم سریال بعدیو شروع کنم. اما فصل 1 این سریال استثنا بود و…