الان که این پست رو می نویسم مو به تنم سیخ شده. بهترین قسمت سریال Game of Thrones در این 6 فصل و 6 سال رو تماشا کردم. قسمت 9 از فصل 6.
تا امروز که زنده هستم و تعداد زیادی سریال تماشا کردم 2 بهترین سریالی که تماشا کردم Lost و Game of Thrones بوده. حالا تازه بهترین قسمت از بهترین سریالی که دیدم خودت حساب کنید چی شود !!!
این قسمت بی تردید بهترین و فوق العاده ترین و استرس زا ترین و هیجانی ترین قسمت سریال گیم آو ترونز بوده، و حتی بهترین و هیجان انگیز ترین و استرس زا ترین قسمت بین تمام سریالهایی که دیدم بوده!!!
تقریبا زمان کل جنگ رو، ساعت 3 نصفه شب حتی نمی تونستم بنشینم، و از استرس شدید سراپا فیلم را تماشا می کردم.
خیییلی جرات می خواد که بهترین قسمت سریال رو در بین تمام سریالهایی که دیدم رو اعلام کنم، بهترین سریالهایی که مثل چشمام هستند رو بین شون فرق بذارم. پس واقعا لایقش بوده.
مهمترین نکته درباره رمز موفقیت این قسمت از نظر من اینه: سریال در این قسمت از محصول و دسترنج خودش در تمام این 6 فصل استفاده کرد. یعنی کل این 6 فصل زحمت کشید و روش خودش رو پیاده سازی کرد، حتی نویسنده کتاب (مارتین) بسیار مورد اتهام قرار گرفت، تا اینکه در این قسمت حاصل زحمت خودش رو استفاده کرد.
اما به طور دقیقتر عامل موفقیت و خداگونه این قسمت به این دلیل بود که ما در این 6 سال سریال کاملا عادت کردیم به اینکه این سریال 100% بی رحم هست و مدام شاهد این بودیم که ناگهان شخصیتهای اصلی و دوست داشتنی سریال کشته می شوند! بارها به مخاطبین این سریال شوکهای شدید و عمیق وارد شد این شد که این اواخر کاملا عادت کردیم به اینکه برای مرگهای هر یک از شخصیتهای دوست داشتنی و اتفاقات خیلی تلخ آماده باشیم. در این قسمت قبل از شروع جنگ، استرس شدیییییید داشتم از اینکه یا خدا مبادا استارک ها شکست بخورند و جان اسنو و سانسا و همراهان شون کشته بشن، مبادا این آخرین سنگر مقاومت از بین بره و من بابک بدبخت بشم!!! کاملا شکست خوردن در این جنگ رو مصادف با بدبخت شدن خودم می دونستم. در طول جنگ هم بارها گفتم و پیش بینی کردم که جان اسنو کشته شد و جنگ با شکست استارک ها تمام می شود. چندین بار غم انگیز مرگ دنیای خودم رو در طول این جنگ دیدم.
ضمن اینکه قسمتهای 9 ام هر فصل معمولا خیییلی تلخ و بدترین اتفاقات در قسمتهای 9 ام افتادند. قسمت 9 فصل اول که مرگ ناباورانه ند استارک بود، قسمت 9 فصل 3 هم عروسی سرخ و مرگ راب استارک و کتلین استارک بود.
همه شواهد مبنی بر این بود که احتمال رویداد خیلی تلخ زیاد هست. اما در کمال ناباوری این قسمت کاملا با خوشی 100% و ایده آل تمام شد. جان اسنو و سانسا پیروز شدند، و رمزی اسنو هم به بدترین شکل مجازات و کشته شد و دل همه ما خنک شد. و اینکه استارک ها پس از 6 سال دوری به خانه خودشان بازگشتند …
این قسمت فوق العاده و مثل رویا بود. تا چند روز پس از این سریال هنوز به یاد میارمش خوشحالی شدیدی احساس می کنم. واقعا این سریال برای من و دیگر طرفداران صرفا یک سریال نیست، بخشی از زندگی مون هست.
نقطه قوت و شاهکار دیگر این قسمت ، صحنه های اکشن فوق العاده و باشکوه نبرد بود. بی نظیر بودند حتی در فیلم های سینمایی هم چنین صحنه هایی ندیدم. خاصیت اکشن های Got از قدیم این بود که صحنه های جنگ رو هیچ وقت فانتزی و خیلی تجملاتی نمی کنه بلکه در نهایت سادگی طبیعی بودن اونها رو هیجان انگیز خلق می کنه. برای مثال صحنه های برخورد اسب هم با هم بی نظیر و بی مانند بودند.
نکته مهم و قابل توجه دیگه، این قسمت در سایت IMDB، امتیاز 10 رو گرفته !!! چیزی به جز معجزه می تونه باشه؟ حتی قسمتهای قبلی سریال رو چک کردم دیدم امتیازها 8 و نیم هستند. و تعداد رای دهندگان این اپیزود هم خیلی بالاتر از قسمتهای قبلی بود. چطور ممکنه اثری در سایت IMDB امتیاز 10 بگیره؟؟؟
خود من هم بلادرنگ و بی فاصله امتیاز 10 بهش داده بودم.
دیدگاهتان را بنویسید