وبسایت شخصی بابک بدریان

من و اینترمیلان (پارت 2)

بعد از جام 2002 اوج فوتبالی من بود یعنی دوم و سوم راهنمایی که اول دبیرستان علاقم تقریبا نصف شد و دوم هم دیگه دنبال نکردم.

سال 2003 سرمربی هنوز هکتور رائول کوپر بود. هرنان جورج کرسپو هم از لاتزیو خریده شده بود به عنوان جانشین رونالدو و شماره 9 هم بهش داده بودن. در اون مقطع اینتر 4 تا مهاجم داشت. کریستین ویری و کرسپو ثابت بودند (کرسپو هم وسط فصل مصدوم شد) و محمد کالون و اوبافمی مارتینز ذخیره ها بودند. اون سالهااوج قدرت یوونتوس بود و هر سال با اختلاف قهرمان می شد و ما حتی یه جام نمی گرفتیم. من تک تک بازی های اینتر و سری A رو شبها تماشا می کردم و حتی بازیهای غیر مهم مثلا بازی پارما با بولونیا رو هم می دیدم و صبحها توی سرویس با بچه ها که خیلی فوتبالی بودن حسابی بحث و کل کل می کردیم.

سال 2004 کرسپو رفت و جاش خولویو ریکاردو کروز از باشگاه بولونیا با همون شماره 9 اومد. توی اون سالها من خیلی طرفدار کروز بودم. هم خوشتیپ بود و هم بازیش خوب بود و هم شماره 9 بود. موهاش خیلی ساده اما جذاب بود و صورتش هم همین طور و آروم و خونسرد بود یه جورایی شبیه خودم بود و زیر لباسش هم یقه اسکی می پوشید و یقه اش از پیرهن تیم میزد بیرون. خلاصه بازیکن خیلی محبوبم کروز شده بود.

غیر از اون عاشق خاویر زانتی کاپیتان تیم هم بودم باز به خاطر بازیش و ظاهرش. موهاش و خیلی ساده یه ور می زد و چهره آروم و خونسردی داشت و بدون استثنا همیشه خوب بازی می کرد و نوسان نداشت. حتی روزایی که کل تیم بد بودن اون خوب بود و شماره 4 هم بود.

خلاصه اون برهه بازیکنهای آرژانتینی حسابی در تیم زیاد بودن و سرمربی هکتور کوپر هم آرژانتی بود و منم کلا آرژانتینی های تیم رو خیلی دوست داشتم و طرفدارشون بودم.

توی این سالها من با کامپیوتر فیفا هم خیلی بازی می کردم. فیفا 2003 و 2004 و 2005 . همش هم با اینتر بودم و همین خیلی بهم کمک کرد و با بازیکنای تیم خیلی آشنا شدم و همه رو حتی ذخیره ها رو هم با پست ها شون حفظ شده بودم. 20 تا بازیکن اینتری رو از حفظ می گفتم.

بعد از 3 سال فکر می کنم سال 2004 بود که کوپر نتیجه نگرفت و اوایل فصل اخراج شد و آلبرتو زاکرونی (که بهش عمو زاک می گفتند) سرمربی شد. که اونم توی 2 فصل باز نتیجه نگفرت و بعدش اونم اخراج و روبرتو مانچینی از لاتزیو اومد.

تمام این چند سال که اینتر نتیجه نمی گرفت بدون حتی یک جام ، من دو آتشه عاشق و طرفدار اینتر بودم هر جا هم می رفتم (مدرسه و …) فقط من طرفدار اینتر بودم چون اصلا قهرمانی نداشت و بعضی مواقع هم بقیه مسخرم می کردند اما خودم احساس غرور می کردم. یه جورایی از اینم لذت می بردم که جام نمی گیریم و برای همین کسی طرفدار اینتر نمیشه. چون دوست نداشتم تیمم پرطرفدار بشه و بعد قهرمانی هامون هر کی رو دیدیم طرفدار اینتر باشه. دوست داشتم خودم تک و خاص باشم و تنها طرفدار اینتر باشم.

توی این دوران تبانی و فساد فوتبال ایتالیا (کالچو پولی) رخ داد و اینتر با کسر امتیاز از باشگاههای دیگه مثل یووه، قهرمان شد. دیگه بعد اون علاقه من به تماشای فوتبال به تدریج کم شد و دیگه فوتبال نمی دیدم. اواسط دوران مانچینی دیگه کلا ارتباطم با اینتر قطع شد و رفتم دانشگاه فقط اخبار مهم رو با مثل تغییر سرمربی یا جام گرفتن رو با تاخیر می فهمیدم. مثلا بعد مانچینی فهمیدم خوزه مورینیو سرمربی تیم شده و …

دیگه توی این دوران من فوتبال و اینتر رو کاملا گذاشته بودم کنار و نتایج تیم برام مهم نبودن. بعد مدتها وقتی ترکیب تیم رو دیدم واقعا دیگه هیچ کسی رو نمی شناختم و فقط شاید زانتی و استانکویچ رو می شناختم و از زمان من بودند (سالی که اینتر قهرمان جام قهرمانان اروپا شد).

که این 2 نفر هم الان دیگه بازنشست شدند. و الان دیگه هیچ بازیکنی توی اینتر نیست که زمان طرفداری من هم توی تیم بوده باشه و همه برام غربین. برای منی که زمانی اسم بازکنهای ذخیره تیم رو هم بلد بودم و می شناختم شون و از حفظ بیشتر از 20 تا اسم بازیکن باشگاه رو می گفتم.

حتی ماسیمو موراتی مالک باشگاه هم فروخت و رفت و دیگه توی این تیم هیچ نقطه اتصالی نمی بینم.

فقط تنها دلخوشی که برام باقی مونده تبلیغ روی پیرهن تیم Pirelli هستش که یه شرکت لاستیک سازی ترکیه ای هست و افتخار می کنم که برای چند دهه است تبلیغ روی پیرهنمون همینه و مثل بقیه باشگاهها تغییر ندادیم. از قدیم هم عاشق این شرکت بودم و بهش احساس خوبی داشتم.

اما با این حال هنوز اینتر رو دوست دارم چون خاطرات کودکی و نوجوانیمه و روزهای خوش و هیجان انگیز و بعضا استرس داری رو برام درست کرد و برای همین ازش ممنونم و تا آخر عمر به یادش و دوست دارش هستم.

اینتر میلان …


منتشر شده

در

,

توسط

برچسب‌ها:

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *